درس اخلاق هفتگی 20-02-1402
کاشکی می شد یکی از این صلوات های جمعی را که ما می فرستیم نشانمان می دادند که چه می کند در عالم.
آن وقت حسرت می خوردیم که چرا بهتر صلوات نفرستادیم.
ان شاء الله خداوند نتیجه صلوات را که ارتباط با حضرات معصومین علیهم السلام است، دامنه وجود آن ها شدن است،
آن ها را با خدا دیدن است،
چون می گوییم خدایا تو صلوات بفرست،
صلوات ما نیست که،
دعا می کنیم خدایا تو بفرست برای آن ها،
تو برای آن ها صلوات بفرست،
عظمت این کار و سروری که برای حضرات ایجاد می شود،
و آنچه که برای ما حاصل می شود،
در زیارت جامعه کبیره امام هادی علیه السلام فرموده و
جعل صلوتنا علیکم
طیبا لخلقنا
و
طهارة لانفسا
و
تزکیة لنا

این ها همه آثار صلوات ماست
باور کنیم که اثر دارد،

آن وقت اسم صلوات که میاید،
حال انسان منقلب می شود ناخواسته،
یک صلوات بلند می فرستد.

 

برای اینکه حسرت خروج از بحث رضا را داشته باشیم، یک قصه ای را نقل می کنیم.
روایتی زیبا درباره رضا

نقل شده کسی در بنی اسرائیل بود

کان فی اسرائیل رجل فی البادیة
له کلب و حمار و دیک
همین ها را داشت
فالدیک یوقظهم لالصلاة
و الکلب یحرسهم
در بیابان زندگی می کنند، سگ حافظشان بود.
تزئینی نبودند
پرنده تزئینی
هر کدام کار ازشان می آمد

 

حزنه له
نه خودش ها، حزنوا له

بقدر عسی
تطبیق بدیم با خودمان
مثلاً من فلان شغل از دستم رفت
مال
سلامتی
فلان خونه
خدای نکرده همسر
فرزند
پدر مادر
سخته
ولی میشه آدم باور کنه خدا بهش لطف داره؟

یک کسی در بیابان سه تا وسیله داشته
اون ها هم از دستش رفته

مردم ناراخت شدند براش

ثم اصبحوا ذات یوم فنظروا
فاذا قد صبی من کان حولهم

فهمید که این راهن از صداهای حیوانات این ها، این ها رو پیدا کرده اند

آدم صالح یک وسیله ای داشت، آن هم برود؟
خیرش در این بود.
خودشان زنده بودند.

و کانت الخیرة فی

فمن عرف خفی لطف الله
رضی بفعله

تا دقیقه 10:53
در مقابل این داستان، داستان دیگری،

البته ما نباید کوتاهی کنیم
در عین حال راضی باشیم به آنچه برایمان واقع می شود
حالا من در این مقام نیستم، پناه می بریم به خدا از مضلات فتن، از یک امتحانی که ما در آن مردود شویم خدای نکرده،


اگر کسی باور کند خدا به او لطف دارد.
شاید لطف خدا خفی باشد.

از طرفی فردی که می خواست حرف زدن حیوانات را یاد بگیرد

نمی توانست سر خودش  را ببرد.


حدیث معراج
یا  احمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
پیغمبر به معراج رفته و خداوند با او گفتگو می کند در روایت معراجیه
یا احمد وجبت محبتی للمتحابین فی
محبوب من شدن به این است که همدیگر
می خواهید محبوب من شوید
محبوب من شدن به این است محبت هایش را در راه من خرج کند.
للمتحابین فی
با دیگران رابطه اش محبت آمیز باشد،
آن هم هر محبتی
در راه من


فی

ما یک تحابب فی الله داریم در روایات
یک تحابب لله داریم

تحابب یعنی دوست داشتن طرفینی
00:13:45
این او را و او این را
آنجایی که تحابب لله است،
یعنی بخاطر خدا،
هدف من آن محبوبی است که دوست دارم،
اشکالی هم ندارد.
ولی تحابب لله یعنی من این را دوست دارم می‏خواهم به خدا برسم.

تحابب فی الله غایت خود خداست نه چیز دیگری.
این مرتبه بالاتر آن است.

تحابب فی الله
تحاببشان فی باشد.


نه
فی سبیل الله
فی سبیل الله یک مرتبه پایین تر است

و المتقاطعین فی
جداشدنشان هم بخاطر من است.
اگر چیزی را دنبالش می روند فی است
جبلت القلوب علی جلب من انفعها و دفع من اضر بها
00:16:30
آنجایی که خالص باشد، فی باشد، کجاست؟
ما با این که راه روشن است، ولی از راه نمی‏رویم، راه‏های فرعی دیگر را می‏رویم.
لذا کم نتیجه می‏گیریم.
همان کار را با همان نگاه و دقت انجام دهیم، سرعت نتیجه را در بردارد.
بدون آن دقت و توجه کندی نتیجه را در بردارد.

اگر کسی محبتش به دیگران، فی باشد، حالا به دوستش است، همسرش است، مادرش است، امامش است، هر چه که هست، فی باشد،
و تقاطع و بریدنش هم فی باشد،
و دنبالش هم می‏فرماید تواصلش هم، فی باشد،

 

 


ما راه را نمی رویم راه های دیگر را می رویم
و لذا نتیجه کم می‏گیریم
با این که در مسیر اصلی رفتن وقت بیشتری نمی‏خواهد
اگر کسی محبتّش به دیگران فی باشد
و تقاطع هم فی باشد
آن که دارد ادامه محبت
آن که ایجاد تواصل
تقاطع هم فی

بحث محبّت یکی از بحث‏های عظیم وجود انسان است.
ما توانایی های محتلفی داریم که سرمایه ماست می شناسیم
بعضی توانایی های ما هست نمی شناسیم
هیچ مثالی نزدیکشان هم نیست
00:19:12
محبت یک توانایی، یک سرمایه

اگر سرمایه بداند هر جایی خرج نمی کند.
مثل چشم که مواظب هستیم آسیب نبیند.

ما چشممان، گوشمان، قوایمان را،
از جمله قوایی که شاید هیچ مثالی نزدیکش نیست، حب و بغض است
محبت یک توان عظیمی است.
انسان اگر بداند که محبت یک سرمایه عظیمی است، مواظب است که به این سرمایه آسیبی نرسد.
آسیبش این است که محبت را در مقابل محبت قرار دهد.
این که محبت را به جان محبت بیندازی.

 


بردارهای هم جهت
00:21:59

محبت مثل شکافت هسته ای است.
شهید مطهری
جاذبه و دافعه

اورانیوم ساده تر است.

موسای کلیم
حجری که همراهش بود
ششصد هزار نفر
آب برای مصارف مختلف
به اندازه بار یک شتر بود

همه خلقت برای محبت است
حقیقت دین حب
دین در دو کلمه: الحب و البغض

روایت محکم ترین ریسمان ایمان: الحب فی الله و البغض فی الله

در مسیر نامتناهی
و گرنه ضایع

عدد در نامتناهی
در صفر


ثواب؟
اصحاب یمین

اگر بگویند نماز صبح نخواندن جهنم ندارد

تازه اگر جهنم هم دارد بعضی را انجام نمی دهیم

کاری ندارد چیزی می دهند یا نه

مهمین مخیل
در حالت هیمان

مخاطب سجده نبودند.

المرء مع من احب
جدایی ندارد

 

نکات درس اخلاق هفتگی 20-02-1402 در حال تکمیل ...

شنبه 5 خرداد ان شاء الله امتحان مستمسک دارم.

برنامه ابتدایی- شفق

درس مجمع البیان- استاد احمد عابدی

المیزان- درس استاد عابدینی

خلاصه منابع

دکتری فلسفه

محبت ,صلوات ,است، ,تحابب ,الله ,نتیجه ,اخلاق هفتگی
مشخصات
آخرین جستجو ها